رادیوی من

تنهایی مرا در آعوش می‌گیرد و من فقط بغض می‌کنم.

تبلیغات تبلیغات

زندگی عادی

سنم که کم بود وقتی برام مشکلی پیش می‌اومدم با خودم می‌گفتم اوه هنوز خیلی وقت دارم. یه حس خاصی درونم بود. به هر چیز جور دیگه ای نگاه می کردم که سرشار از تازگی و طراوت بودن. اما حالا دیگه می‌دونم به انتهای این مسیر رسیدم. دیگه خیلی وقت دارم رو نمی‌گم. دیگه می دونم زمان زیادی ندارم. دیگه درونم لذت رو‌حس نمی کنم. جایی رسیدم که فقط قلبم می.سوزه. همیشه فکر می کردم یه روزی یه جایی زندگیم مثل همه عادی میشه.
رادیوی من ، ۱۴۰۴-۰۴-۰۵ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها